خیزش انقلابی در ایران، اعتراضات در چین و برگشتن بخت از پوتین؛ آمریکا چه باید بکند؟

سه‌شنبه ۱۴۰۱/۰۹/۲۲

خیزش انقلابی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی در سه‌ ماهگی خود به سر می‌برد. شرایط انقلابی در ایران، با ناآرامی و اعتراض در کشورهای دیگری همچون روسیه و چین همراه شده است.

با توجه به چنین شرایطی، ایالات متحده در وضعیتی خاص به سر می‌برد. از سویی احتمال تغییر روابط با این کشورها را سبک و سنگین می‌کند و از سوی دیگر، نمی‌خواهد بی‌گدار به آب بزند.

روابط بین‌الملل معمول کشورها هم با تمامی این تغییرات دستخوش بی‌ثباتی شده و گاه تغییر در چرخش روابط حیرت‌انگیز است؛ از جمله آن، بیانیه مشترک اخیر چین و عربستان سعودی است که در آن، این دو کشور از جمهوری اسلامی خواستند از مداخله در امور داخلی کشورها خودداری و اصول حسن همجواری را رعایت کند.

در ادامه تحلیلی منتشر شده در فارین پالیسی درباره رویه آمریکا در قبال تحولات در ایران، چین و روسیه را می‌خوانید.

توصیه نگارنده به مقام‌های آمریکا این است که در مواجهه با شرایط فعلی در ایران، روسیه و چین، با مراقبت رفتار کند.

ایران ماه‌هاست که در خیزش انقلابی به سر می‌برد و طی هفته‌های گذشته نیز تظاهرات خیابانی بزرگی در چین رخ داد.

جمهوری اسلامی و چین، هر دو دشمن ایالات متحده‌اند.

در بحبوحه بحران نظامی و اقتصادی در روسیه هم شمار زیادی از مردان که در سن جنگ قرار دارند از این کشور گریخته‌اند.

سوال این است آیا همزمانی این رویدادها شانس و حسن تصادف است تا سیاست آمریکا تکانی به خودش بدهد؟ پاسخ به چنین سوالی و گزینه‌هایی هم که برای پاسخ مقام‌های ایالات متحده به آنچه در کشورهای مذکور روی می‌دهد وجود دارد، پیچیده است.

سران جمهوری اسلامی در ابتدای اعتراضات در ایران، آمریکا و اسرائیل را عامل خیزش انقلابی مردم ایران دانستند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپس به سراغ گروه‌های اپوزیسیون کُرد -که نیروهای ایالات متحده در سراسر «منطقه» با آنها در ارتباطند- رفت و و با حملات پی‎‌در‌پی به آنها ضرب شست نشان داد.

ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهوری روسیه هم سال‌هاست که غرب را برای اعتراضات داخلی روسیه مقصر می‌داند و جنگ اوکراین را نیز به‌ گردن دخالت اروپا و آمریکا انداخته است.

حزب کمونیست چین هم تجمعات در اعتراض به سیاست‌های پرهزینه «کووید صفر» در این کشور را تقصیر «نیروهایی با انگیزه‌های ماورایی» دانسته است.

البته با اعتراضات هر چه بیشتر افراد در سراسر چین، مساله از کووید-۱۹ هم فراتر رفت و در آن افرادِ خواهان دموکراسی و آزادی، شعارهایی در این زمینه دادند.

حتی برخی معترضان خواستار برکناری شی جین‌ پینگ، رییس‌جمهوری چین شدند.

در روسیه، اعتراضات علیه پوتین محدود است ولی احتمالا نشان‌دهنده ژرفای شکاف پنهانی و اپوزیسیون زیرزمینی نیست.

بر اساس تحقیقات اخیری که در واشینگتن پست منتشر شده، هزاران مرد روس از کشور گریخته‌اند تا به جنگ اوکراین اعزام نشوند. کارشکنی در ارتش روسیه هم همچنان ادامه دارد و مسوول آن تنها اوکراینی‌ها نیستند. حتی تندروهایی که از پوتین و جنگی که در اوکراین به راه انداخته حمایت می‌کنند هم روز به روز بیشتر بر طبل انتقاد می‌کوبند.

به نظر می‌رسد این کشورها به مخالفان داخلی هم امتیازاتی می‌دهند. در مورد چین، یکی از مقام‌های بهداشت و درمان این کشور اخیرا از ورود چین به «مرحله و ماموریتی جدید» خبر داد. این اظهارات با لغو محدودیت‌ها در شانگهای، با وجود آمار بالای ابتلا به کرونا در این منطقه و مناطق دیگر همراه بود.

در مورد جمهوری اسلامی اما مقاله نیویورک تایمز درباره لغو گشت ارشاد، انتشار خبری تایید نشده بود که منتشر شد و امتیاز دادن به معترضان، برداشتی بود که از آن شد.

در برابر آنچه در هر سه کشور رخ می‌دهد، آمریکا پیشتر با گروه‌هایی از اپوزیسیونی از روسیه، چین و ایران که در تبعید به سر می‌برند وارد همکاری شده تا در داخل این کشورها تغییراتی ایجاد کند.

البته آمریکا این تجربه را درباره عراق هم داشت اما خیلی دیر فهمید اپوزیسیونی که با آن همکاری کرده، اقبال و طرفداران کمی در خود عراق دارد.

گزینه‌ها برای آمریکا به منظور درگیر شدن با اپوزیسیون در سه کشور نامبرده محدود است: در مورد ایران، مجاهدین خلق وجود دارند اما نهادهای اطلاعاتی آمریکا متخصص در حوزه ایران، همواره به مقام‌های کاخ سفید هشدار داده‌اند فاصله‌اش را با آنها حفظ کند.

حتی حمایت از اپوزیسیون مشروع، پیشرو و داخلی هم برای آمریکا شمشیر دولبه است.

در بحبوحه مسایل فعلی، پاسخ آمریکا به سوالات این‌چنینی مهم است:

ممکن است جمهوری اسلامی مذهبی در ایران محدودیت‌های اجتماعی موقتی و سطحی ایجاد کند؟

آیا برداشتن محدودیت‌های کووید-۱۹ به کمر راست کردن اقتصاد چین کمکی می‌کند؟

ممکن است پوتین ظاهری دموکراتیک به امتیازاتی که خواهد داد ببخشد تا تصویر موهوم از محبوبیتش را به واقعیت بدل کند؟

به‌ استثنای مورد چین، پاسخ به سوالات درباره ایران و روسیه «خیر» است.

جمهوری اسلامی جای مانوری برای ایجاد تغییرات مذکور ندارد. رهبری فعلی ایران نیازمند رویکردهای محافظه‌کارانه مذهبی است تا سرکوب و خشونت لازم برای تصرف دوباره قدرت را مشروعیت ببخشد.

جمهوری اسلامی در برخورد با قیام‌های پیشین در ایران هم نشان داده که از انقلاب اسلامی سال ۵۷ آموخته و می‌داند پاره‌ای امتیاز دادن‌های شاه پیش از سقوط او بود که موجب جان گرفتن اپوزیسیون شد.

پوتین هم نیازمند ارائه تصویری شکست‌ناپذیر از خودش است و هر امتیاز دادنی او را ضعیف جلوه خواهد داد.

حتی جین‌ پینگ هم تنها می‌تواند تا جایی که سطح توقع معترضان را بالا نبرد پیش برود. مهم‌ترین کار او، حفظ اقتصادی استوار برای ۱/۴ میلیارد شهروند چین در ازای سر فرود آوردنشان در برابر سیاست‌های نگران‌کننده حزب کمونیست چین است.

احیای ثبات اقتصادی پس از قرنطینه‌های سفت‌ و سخت در این کشور، نیازمند کمی انعطاف از سوی حکومت چین است.

در نهایت دولت آمریکا در حالی که اشتباهات و رفتارهای بدخویانه رژیم‌های خودکامه در ایران، چین و روسیه را آشکار می‌کند، باید رویه‌اش در زمان جنگ سرد را پی بگیرد و به «مخالفت‌های ارگانیک» بها دهد.

حمایت آمریکا باید به ‌شکلی باشد که تلاش‌های دلیرانه در داخل این کشورها را تضعیف نکند و شامل در بر گرفتن گروه‌هایی باشد که انعکاس حقیقی وقایع روی‌داده در این کشورها هستند.

در پیش گرفتن چنین رویه‌ای، ایالات متحده را هم به مشکلات بزرگ‌تری که امید به حل آنها دارد، دچار نخواهد کرد.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

گفت‌وگوی ویژه
تیتر اول با نیوشا صارمی
جهان‌نما
چشم‌انداز

شنیداری

پادکست‌ها