جنگ ۱۴ ماهه میان اسرائیل و حزبالله نهتنها به اهداف اعلامی حزبالله دست نیافت، بلکه به دلایل متعددی شکست سنگینی برای این گروه و حامی اصلی آن، جمهوری اسلامی ایران، رقم زد.
در ادامه، به ده دلیل اصلی این شکست برای حزب الله و جمهوری سالامی پرداخته شده است:
۱. عدم تحقق آتشبس در غزه
حزبالله این جنگ را با هدف پایان دادن به حملات اسرائیل علیه حماس و برقراری آتشبس در غزه آغاز کرد. اما اکنون، با پایان جنگ ۱۴ ماهه، آتشبسی در غزه برقرار نشده است. حزبالله نتوانست به هدف اصلی خود دست یابد.
۲. تخریب زیرساختهای نظامی حزبالله
ارتش اسرائیل طی بمبارانهای سنگین، بسیاری از پایگاهها، انبارهای مهمات، تجهیزات، استحکامات و تونلهای نظامی حزبالله را منهدم کرد. این تخریبها، توان نظامی حزبالله را به شدت کاهش داده است.
۳. کشته شدن فرماندهان ارشد نظامی حزبالله
در طول این جنگ، شمار زیادی از فرماندهان ارشد حزبالله، از جمله فواد شکر (فرمانده شاخه نظامی)، ابراهیم عقیل (معاون شاخه نظامی) و علی کرکی (فرمانده جبهه جنوب) کشته شدند. هیچگاه در تاریخ حزبالله تا این اندازه فرماندهان کلیدی از دست نرفته بودند.این در حالی است که حزب الله نتوانست به این تعداد و در این رده از فرماندهان اسرائیل را بکشد.
۴. کشته شدن رهبران سیاسی حزبالله
حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله که بیش از سه دهه رهبری این گروه را برعهده داشت، به همراه هاشم صفیالدین، جانشین او، کشته شدند. نبیل قاووق عضو شورای سیاسی حزبالله هم کشته شد. این فقدان، ضربهای جبرانناپذیر به ساختار سیاسی و نظامی حزبالله وارد کرد و این گروه را به شدت تضعیف کرد.
۵. اجبار به عقبنشینی از مرزهای اسرائیل
حزبالله طبق توافق آتشبس مجبور خواهد شد از مرزهای لبنان و اسرائیل به پشت رودخانه لیتانی، حدود ۲۵ کیلومتری مرز، عقبنشینی کند. این عقبنشینی، تهدید حزبالله علیه مرزهای شمالی اسرائیل را تا حدود زیادی از بین برد و اسرائیل نیز اعلام کرده است که هرگونه بازگشت حزبالله به مرزها با واکنش نظامی شدید مواجه خواهد شد.
۶. آسیب دیدن مسیرهای تسلیحاتی از سوریه
اسرائیل با حملات مکرر به گذرگاههای سوریه و لبنان، مانع از ارسال سلاح به حزبالله از طریق سوریه شد. مقامات اسرائیل اعلام کردهاند در چارچوب آتشبس مانع تجهیز و تسلیح مجدد حزبالله خواهند شد.بشار اسد، رییسجمهوری سوریه، نیز نگران از دچار شدن به سرنوشت نصرالله، هنیه و سنوار متوجه جدی بودن این تهدید اسرائیل هست. این وضعیت، توان تجهیزاتی حزبالله را به شدت کاهش داده است.
۷. تضعیف جایگاه سیاسی حزبالله در مقابل جریانات سیاسی رقیب
پس از این جنگ، حزبالله دیگر قدرت سیاسی پیشین خود را در لبنان ندارد. نیروهای سیاسی مخالف، همچون جریان المستقبل به رهبری سعد حریری و نیروهای مسیحی، حزبالله را مسئول جنگ و خرابیهای لبنان میدانند.
۸. تخریب وجهه عمومی حزبالله در لبنان
در میان مردم لبنان، محبوبیت حزبالله به شدت کاهش یافته است. بسیاری از لبنانیها حزبالله را عامل دو جنگ ویرانگر در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۲۴ میدانند که نتیجهای جز آوارگی، تخریب زیرساختها و تضعیف کشور نداشته است.
۹. تقویت احتمال انتخاب رئیسجمهوری مستقل از حزبالله
با تضعیف حزبالله، زمینه برای انتخاب رییسجمهوری مستقل، همچون ژنرال جوزف عون، فرمانده کنونی و محبوب ارتش فراهم شده است. این انتخاب میتواند نفوذ حزبالله را در سیاست کلان لبنان که زمانی میشل عون را در کاخ ریاست جمهوری متحد خود می دید؛ بیش از پیش کاهش دهد.
۱۰. تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی آن در منطقه
این جنگ نهتنها حزبالله، بلکه کل محور موسوم به مقاومت مورد حمایت جمهوری اسلامی را تضعیف کرده است. حزبالله مانند شمشیری از دست جمهوری اسلامی افتاده است. توان نظامی حماس نیز کاهش یافته، رهبران و فرماندهان آن کشته شدهاند و اسرائیل تهدید حزبالله را تا حد زیادی از بین برده است. همچنین، تخریب نمادهایی همچون پارک قاسم سلیمانی در جنوب لبنان، نشانهای از افول نمادین نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه است.
اسرائیل هم در این جنگ آسیبهایی دید. دهها هزار نفر از شمال این کشور آواره شدند؛ شهرهای بیشتری از این کشور از جمله در عمق خاک آن مورد هدف حزبالله قرار گرفتند، ولی جنگ ۱۴ ماهه اسرائیل و حزبالله نهتنها دستاوردی برای حزبالله و جمهوری اسلامی نداشت، بلکه ضربات سنگینی بر ساختار نظامی، سیاسی و حیثیتی این دو وارد کرد.
پیامدهای این شکست در آینده تحولات منطقهای و سیاست داخلی لبنان تاثیرات قابل توجهی خواهد داشت.توازن قوا در منطقه به ضرر جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی آن و به نفع اسرائیل بر هم خورده است.