انسان‌ چگونه خیر و شر را ابداع کرد

دوشنبه ۱۴۰۳/۰۷/۱۶

درک ریشه‌های اخلاق و تکامل آن در جوامع بشری اهمیتی حیاتی دارد. کتاب جدید هانو سائر، با عنوان «اختراع خیر و شر»، نگاهی عمیق به این موضوع می‌اندازد. این اثر نشان می‌دهد چگونه انسان‌ها مفاهیم خیر و شر را ساخته و پرداخته‌اند و چطور ممکن است در آینده این مفاهیم را بازآفرینی کنند.

بر اساس گزارش اکونومیست، سائر، استاد فلسفه دانشگاه اوترخت هلند، در کتاب جدید خود به بررسی تکامل اخلاق از زمان ظهور انسان‌های اولیه تا عصر حاضر پرداخته است. این اثر تلاشی جامع برای درک چگونگی شکل‌گیری و تغییر مفاهیم اخلاقی در طول تاریخ بشر است.

سائر در این کتاب با بهره‌گیری از یافته‌های زیست‌شناسی تکاملی، علوم شناختی و انسان‌شناسی، روایتی غنی و پیچیده از تحول اخلاق ارائه کرده است.

او استدلال کرده که پیچیدگی فوق‌العاده روابط اجتماعی انسان‌ها، عامل اصلی در شکل‌گیری اخلاق بوده است.

همکاری، کلید بقا در محیط‌های دشوار

به گفته سائر، اجداد اولیه انسان در محیط ناپایدار آفریقا، ظرفیتی خودانگیخته و انعطاف‌پذیر برای همکاری ایجاد کردند. این همکاری که برای بقا در شرایط دشوار ضروری بود، منجر به شکل‌گیری قوانین اولیه برای تقسیم منابع، به ویژه گوشت شکار شد.

نکته جالب توجه در تحلیل سائر این است که انسان‌های اولیه در درون گروه خود، صلح‌طلب و خانواده‌محور بودند اما در مواجهه با گروه‌های دیگر، به سرعت خشونت‌آمیز می‌شدند.

این تضاد، نقش مهمی در شکل‌گیری اخلاق اولیه داشت.

اهلی شدن انسان در فرآیند تکاملی اخلاق

سائر به نکته جالبی اشاره می‌کند: جنگ‌ها، علی‌رغم ویرانگری، باعث تقویت نوع‌دوستی در درون گروه‌ها می‌شدند. از منظر تکاملی، این نوع‌دوستی تنها زمانی معنا پیدا می‌کرد که افراد ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشتند.

با گذشت زمان و افزایش جمعیت گروه‌ها، نیاز به قوانین جدید و اجرای سخت‌گیرانه آن‌ها احساس شد.

این امر منجر به ابداع مجازات‌های شدید در جوامع مختلف شد. سائر معتقد است که این فرآیند باعث شد انسان‌ها در طول نسل‌های متمادی، خود را «اهلی» کنند و صفاتی مانند صلح‌طلبی، بردباری و کنترل تکانه در آن‌ها تقویت شود.

او این روند را به فرآیند اهلی شدن حیوانات تشبیه کرده و گفته است: «بر خلاف شامپانزه‌ها که اگر برای یک پرواز طولانی در هواپیما جمع شوند، بدون شک یکدیگر را می‌کشند، انسان‌ها می‌توانند خویشتنداری و توجه زیادی از خود نشان دهند. انسان‌ها نسبت به شامپانزه‌ها، مانند سگ‌های گلدن رتریور نسبت به گرگ‌ها هستند.»

نقش نهادهای مذهبی در تحول اخلاق

یکی از نقاط عطف مهم در تکامل اخلاق، تغییرات اجتماعی گسترده‌ای است که از سوی کلیسای کاتولیک در اروپا ایجاد شد. این تغییرات که شامل ممنوعیت ازدواج عموزاده‌ها و تغییر در قوانین ارث بود، باعث تضعیف گروه‌های خویشاوندی و ترویج اخلاق فردگرایانه‌تر شد.

سائر در کتاب خود به نمونه‌های جالبی از تاثیر باورهای اخلاقی بر نظام‌های قضایی اشاره کرده است.

یکی از این نمونه‌ها، آزمون آب جوش در اروپای قرون وسطی است. در این آزمون، متهمان به جرایم سنگین باید برای اثبات بی‌گناهی خود، دستشان را در دیگی پر از آب جوش فرو می‌بردند و سوختگی دست به معنای گناهکاری تلقی می‌شد.

جالب اینجاست که با وجود ظاهر بی‌رحمانه‌ این آزمون، حدود ۶۰ درصد متهمان از این مهلکه جان سالم به در می‌بردند و تبرئه می‌شدند.

سائر راز این آمار شگفت‌انگیز را نهفته در باور عمیق مردم آن زمان به قضاوت الهی دانسته است.

به گفته او، افراد گناهکار که معتقد بودند خداوند از حقیقت آگاه است، ترجیح می‌دادند پیش از آزمون به جرم خود اعتراف کنند تا از درد سوختگی در امان بمانند. از سوی دیگر، افراد بی‌گناه با اطمینان به تبرئه شدن، حاضر به اعتراف نمی‌شدند.

نکته‌ جالب‌تر این‌که کشیشان مسئول این آزمون، برای حفظ اعتبار خود و جلوگیری از محکومیت احتمالی افراد بی‌گناه، عمدا آب را کمتر از حد ادعا شده گرم می‌کردند.

این مثال نشان می‌دهد چگونه باورهای اخلاقی و مذهبی می‌توانستند بر چگونگی نظام قضایی تاثیرگذار باشند.

ظهور مدرنیته

نویسنده استدلال می‌کند که تغییرات اخلاقی، راه را برای ظهور مدرنیته هموار کرد. تجارت مبتنی بر قرارداد، سیاست مشارکتی، بوروکراسی غیرشخصی و آزادی علمی، همگی نتیجه این تحول اخلاقی بودند که جهان را ثروتمندتر و در نهایت شادتر کرد.

با این حال، سائر نگرانی‌هایی نیز درباره وضعیت کنونی اخلاق در جهان غرب ابراز کرده است.

او معتقد است واژگان اخلاقی مردم «مخلوط» شده و برخی گروه‌ها از این آشفتگی برای توجیه محدودیت‌های آزادی بیان استفاده می‌کنند. همچنین، تقسیم‌بندی ساده‌انگارانه جهان به «ظالم» و «مظلوم» و نسبت دادن گناه به رنگ پوست، از دیگر نگرانی‌های اوست.

سائر به تفاوت‌های فرهنگی در زمینه اعتماد به غریبه‌ها نیز اشاره کرده است. به عنوان مثال، ۷۰ درصد نروژی‌ها می‌گویند به غریبه‌ها اعتماد دارند، در حالی که تنها پنج درصد از مردم ترینیداد و توباگو چنین دیدگاهی دارند. این تفاوت‌ها نشان می‌دهند گسترش هنجارهای جهانی، اگرچه در حال پیشرفت است اما همچنان با چالش‌هایی روبه‌روست.

پتانسیل آشتی و همگرایی

با وجود این چالش‌ها، سائر همچنان خوش‌بین است. او معتقد است علی‌رغم اختلافات ظاهری، انسان‌ها ارزش‌های اخلاقی مشترک بیشتری دارند و این می‌تواند به آن‌ها در غلبه بر سیاست‌های هویتی تفرقه‌افکن کمک کند.

به گفته او، بین دو دیدگاه افراطی «سر وقت بودن نشانه برتری نژاد سفید است» و «ما باید سلطه فرهنگی مسیحیت غربی را احیا کنیم»، اکثریت خاموشی از افراد معقول وجود دارند.

سائر با ترسیم مسیر پیچیده تکامل اخلاق از آفریقا تا جهان مدرن، به ما یادآوری می‌کند که اخلاق، مفهومی پویا و در حال تکامل است و درک این پویایی می‌تواند کلید حل چالش‌های اخلاقی پیچیده عصر ما باشد.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

خبر ورزشی
دادگاه مردمی راسل
خبرها
جهان‌نما

شنیداری

پادکست‌ها