«در دوره اعتراف‌گیری از مراد طاهباز، ماموران اطلاعات سپاه با تارا، دختر ایشان که ساکن نیویورک است تماس گرفته و او را تهدید به مرگ کردند. بازجویان از این طریق هم روی آقای طاهباز فشار گذاشتند.»

«آن‌ها در ادامه عکس و فیلمی هم که به صورت مخفیانه از تارا در یک کافه در نیویورک گرفته بودند در تهران به همسر مراد طاهباز و در زندان به خود او نشان دادند و تهدید کردند اگر آقای طاهباز با آن‌ها همکاری نکند، دخترش را در نیویورک به قتل می‌رسانند.»

این بخشی از اطلاعات جدید مربوط به پرونده زندانیان موسسه حیات‌وحش پارسیان است. در بخش نخست و دوم این پرونده به سابقه موسسه حیات‌وحش پارسیان و پروژه‌های آن، زمینه‌ها و مقدمات سرکوب این موسسه و اتهامات وارد شده به اعضای آن و دوران بازجویی و مرگ کاووس سیدامامی در زندان پرداختیم. در بخش سوم این پرونده هم درباره دوران زندان، و آن‌چه که بر سر مراد طاهباز آمده، خواهیم خواند.

دوران زندان

با وجود صدور و قطعی شدن احکام، هنوز هم فشار بر بازداشتی‌‌های این پرونده به صورت موردی ادامه دارد. چندین بار پیش آمده که بازجویان، زندانی‌های این پرونده را در حفاظت زندان بازجویی کرده و تهدید کرده‌اند که هر زمان اراده کنند آنان را به زندان‌های دورافتاده تبعید می‌کنند.

به زندانیان این پرونده، حتی در اوج کرونا و اواخر سال ۱۳۹۸ و بهار ۹۹، مرخصی کرونا داده نشد. در همان مقطع، سام رجبی بیمار شد و مشکوک به کرونا بود. با خبررسانی کتی رجبی، خواهر سام، موضوع رسانه‌ای شد. واکنش مسئولان امنیتی اما همچنان چکشی بود. برای سام رجبی پرونده نشر اکاذیب تشکیل شد و متهم شد که با همدستی رئیس بهداری زندان، ادعای دروغ ابتلا به کرونا را مطرح کرده است.

با این وجود از آقای رجبی تست کرونا گرفته نشد و ناچارش کردند به صورت کتبی بنویسد کرونا ندارد و پرونده با قرار منع تعقیب مختومه شد. این پرونده مختومه شد اما پیامی روشن به دیگر زندانیان میراث پارسیان داده شد: شما نباید حتی وقتی مریض شدید، چیزی بگوئید و به طور کلی نباید صدایی از شما دربیاید، پیامی که ظاهرا موثر واقع شد.

۱۹ دی‌ماه ۱۳۹۹، مادر سام رجبی، پس از یک دوره طولانی مبارزه با سرطان، از دنیا رفت در حالی‌که تلاش‌های بسیار برای اعطای مرخصی به آقای رجبی برای مراقبت از مادرش پیش از مرگ بی‌نتیجه مانده بود.

پدر هومن جوکار هم ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ فوت کرد، ابتدا و پیش از مرگ ایشان با اعطای مرخصی به پسرش موافقت کرده بودند و وثیقه هم گرو گذاشته شده بود اما مرخصی داده نشد و تنها در لحظات آخر حیات پدر هومن جوکار، ایشان را تحت‌الحفظ و دست‌بند به دست به ملاقات پدرش در بیمارستان ببرند. پس از مرگ آقای جوکار و اتمام مراسم خاکسپاری، در نهایت به هومن جوکار برای چند روز مرخصی دادند.

۲۵ آذر ۱۴۰۰هم امکان جراحی تیروئید طاهر قدیریان فراهم شد. اما به او هم علی‌رغم موافقت اولیه مرحصی ندادند و برای جراحی با پابند و دست‌بند به بیمارستان منتقل شد و پس از انجام جراحی به زندان بازگردانده شد.

در لیست‌های عفو هم با مخالفت دادستان، اسم زندانیان این پرونده خط می‌خورد و تنها کسی از پرونده که تا زمان انتشار این گزارش آزاد شده، عبدالرضا کوهپایه است که اسفند ۱۳۹۸ به مرخصی کرونا رفت و مشمول عفو بخشنامه‌ای شد و اوائل تابستان ۱۳۹۹ آزادی‌اش به او ابلاغ شد.

مراد طاهباز تا حالا یک روز هم مرخصی نگرفته است. امیرحسین خالقی، بهار ۱۴۰۰ پنج روز مرخصی گرفت و سام رجبی هم تا حالا دو بار مرخصی‌های کوتاه ۵ روزه داشته است.

با این حال، اعضا موسسه از کار آموزشی در زندان غافل نمانده‌اند. هومن جوکار راجع به پرنده‌شناسی، طبیعت‌شناسی و گردشگری اکوتوریسم کلاس گذاشته و طاهر قدیریان درباره‌ی پستانداران، و کلاس‌هایشان هم با استقبال بسیار زیاد سایر زندانیان مواجه شده است.

مراد طاهباز
مراد طاهباز ۲۱ دی‌ماه ۱۳۹۶ بازداشت شد. طاهباز ساکن ایران نبود، اما از اواخر دهه هشتاد و همزمان با تاسیس موسسه میراث پارسیان، پس از مدت‌ها به ایران بازگشته بود و هر سال چند ماهی را در ایران می‌گذارند و در رفت‌و‌آمد بود. با توجه به موقعیت خانوادگی طاهباز، چند تابعیتی بودن و مصادره تمام دارایی‌ خانوادگی او در ایران، دوستانش به او توصیه کرده بودند به ایران بازنگردد.

در این میان اما صادق خرازی، برادر عروس علی خامنه‌ای، مجدانه مراد طاهباز را تشویق کرد که به ایران بازگردد و اموال مصادره شده را هم با طرح شکایت در دادگاه پس بگیرد. مراد طاهباز اعتماد زیادی به صادق خرازی داشت و مدتی طولانی با او در ارتباط بود و در مقطعی هم که خرازی در ایران به خاطر سرطان تحت درمان بود، این رابطه دوستی تشدید شد. با توجه به تداوم سیاست بازداشت شهرودان دو تابعیتی، مراد طاهباز، هر بار پیش از سفر به ایران، با خرازی درباره امنیت سفرش مشورت می‌کرد.

در آخرین سفر منجر به بازداشت هم، تابستان ۱۳۹۶، مثل همیشه و پس از تماس آقای طاهباز با صادق خرازی، او به مراد طاهباز گفته بود که شخصا با حسین طائب، رئيس سازمان اطلاعات سپاه، صحبت کرده و ضمانت می‌دهد که هیچ پرونده‌ای علیه آای طاهبازدر جریان نیست و او می‌تواند همچون همیشه بیایید و برود.

اما تضمین داده شده عمر کوتاهی داشت و مراد طاهباز مهر همان سال وقتی همراه همسرش قصد خروج از ایران را داشت دریافت که ممنوع‌الخروج شده است. مدتی پس از آن هم، احضار او به خانه‌های امن برای بازجویی‌هایش شروع ‌شد. بازجویی‌هایی که پس از دو ماه به بازداشت و زندان ختم شد.

مراد طاهباز در زمان بازجویی ۶۳ ساله بود و بازجویان برای اعتراف‌گیری او را خیلی شکنجه کرده و بسیار کتک زدند. ضربات سنگین سیلی و مشت به سر و صورت طاهباز موجب شده گوش‌ چپ او شنوایی خود را به طور کامل از دست بدهد.

آقای طاهباز درباره این شکنجه‌ها و جزئیات آن در نامه‌نگاری‌ها و صحبت‌هایش با مقاماتی که با او مقلاقات کرده‌اند بارها گفته است. مراد طاهباز در آخرین باری هم که زندانیان این پرونده به صورت دسته‌جمعی با امیرحسین تاریان، قاضی شعبه یک واحد اجرای احکام دادسرای اوین، دیدار داشتند، همه این شکنجه‌ها را به تفصیل بازگو کرد و از قاضی تاریان درخواست پیگیری کرد. درخواستی همچون همیشه بی‌نتیجه.

مراد طاهباز از پیش از زندان به سرطان پروستات مبتلا بود و پزشکان پیش از زندان برای او سوند گذاشته بودند، اما در جریان بازجویی‌ها، بازجویان اطلاعات سپاه، سوند ایشان را برای ماه‌ها از او گرفته بودند که به گفته ایشان در همین صحبت‌ها، «فشار وحشتناکی» به او آورده است.

علاوه بر این‌ها، در میان زندانی‌های این پرونده، مراد طاهباز تنها فردی بود که پس از پایان بازجویی‌ها و انتقال از انفرادی به اتاق‌های چند نفره، دوباره به انفرادی منتقل شد و باز زیر بازجویی و ضرب رفت و تهدیدهای روزانه او به اعدام هم دوباره شروع شد. در این دوره دوم انفرادی ، حتی در هواخوری هم به او اجازه نمی‌دادند چشم‌بندهایش را بردارد و در آن زمان کوتاه هم کسی کنارش راه می‌رفت تا به در و دیوار نخورد. در دوره انفرادی دوم، آقای طاهباز به حدی وزن کم کرد و به هم ریخت که پس از انتقال دوباره‌اش به اتاق‌های چند نفره، از طرف همبندی‌هایش، قابل شناسایی نبود.

مراد طاهباز، نوروز ۹۸، یعنی سال دوم بازداشت، به سرطان روده هم مبتلا شد و پس از تشدید بیماری، او را از دوالف به بیمارستان منتقل کردند. در بیمارستان، بخشی از روده‌اش را برداشتند اما پیش از آن‌که دوره درمانش کامل شود به دوالف برگردانده شد. او در این مقطع نمی‌توانست چیزی بخورد و بسار حالش وخیم بود.

در دوره اعتراف‌گیری از مراد طاهباز، ماموران اطلاعات سپاه با تارا، دختر ایشان که ساکن نیویورک است تماس گرفته و او را تهدید به مرگ کردند. بازجویان از این طریق هم روی آقای طاهباز فشار گذاشتند. آن‌ها در ادامه عکس و فیلمی هم که به صورت مخفیانه از تارا در یک کافه در نیویورک گرفته بودند در تهران به همسر مراد طاهباز و در زندان به خود او نشان دادند و تهدید کردند اگر آقای طاهباز با آن‌ها همکاری نکند، دخترش را در نیویورک به قتل می‌رسانند.

در شرایطی، که بازجویان همیشه به مراد طاهباز هشدار داده‌اند اگر درباه بازجویی‌ها و آزارها حرفی بزند، احتمال تبادل خود را به خطر می‌اندازد، او تلاش کرده همچون نیلوفر بیانی، بخشی از آن‌چه را بر سرش آمده است رسانه‌ای کند. آقای طاهباز تاکنون دو نامه هم دربراه وضعیتش نوشته و در اختیار خانواده‌اش گذاشته، اما بازی‌های امنیتی در مورد خانواده ایشان موثر واقع شده و این دو نامه‌ بسیار مهم تا حالا منتشر نشده است.

در آخرین برگ اعمال فشار بر مراد طاهباز، همزمان با آزادی نازنین زاغری او را با وعده آزادی، پابند به پا با همراهی ۳ مامور به خانه‌اش منتقل کردند و ۲۴ ساعت در همان وضعیت نگه داشتند. پس از این‌که مبادله نازنین زارغری و انوشه آشوری انجام شد، او را بهانه درگیری با پدر همسرش به زندان بازگرداندند.

به نظر می‌رسد این انتقال و این رفتار با مراد طاهباز برای فریب دادن دولت بریتانیا طراحی شده بود. حکومت وعده آزادی آقای طاهباز را به بریتانیایی‌ها داده و او را هم از زندان بیرون آوردند، اما زمانی که پول مورد اختلاف به دولت عمان به عنوان واسطه پرداخت شد زیر وعده‌شان زدند و مراد طاهباز را بلافاصله به زندان بازگرداندند. گفته شده این یکی از دلایلی بود که موجب شد باج پرداخت شده از سوی بریتانیا با تاخیر از عمان به ایران منتقل شود.

پرونده‌ای برای تمام فصول؛ می‌گیریم، می‌کشیم، شکنجه می‌دهیم و باج می‌خواهیم (۱)

پرونده‌ای برای تمام فصول؛ می‌گیریم، می‌کشیم، آزار می‌دهیم و باج می‌خواهیم (۲)

پرونده‌ای برای تمام فصول؛ می‌گیریم، می‌کشیم، شکنجه می‌دهیم و باج می‌خواهیم(۴)

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

حرف آخر با پوریا زراعتی
جهان‌نما
خبرها
خبر ورزشی

شنیداری

پادکست‌ها